حلماحلما، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

حلما همه زندگیمون

اول هفته 24 و معلوم شدن تکونهای عزیز دلم از رو شکمم

سلاممممممممممم گل مامان سلاممممممممممممم عشق مامان داشتم وبلاگت رو یه سر و سامونی میدادم و بمناسبت تولد پیامبر عکس و مطلب میذاشتم که عکس ها ثبت نشد نمیدونم چرا تا بعد درستش کنم جیگر مامان. کههههههههه یهو دیدم زیر شکمم انگار داری میکوبی هی نگاه که کردم آروم شدی و دوباره شروع کردی!!!بازیت گرفته با مامانی گل دخترم؟!!آخه تا امروز تکونات بیشتر شبیه وول وول کردن بود عمرم تا اینکه نگاهمو بر نداشتم تا یکبار دیگه ضربه زدی و این بار معلوم شدددد وای قربونت بره مامان که دیگه بزرگ شدی و داری لگد میزنی و من ضربه رو روی شکمم دیدم!! خیلی حس قشنگیه عزیزم ان شا الله خدا روزی همه منتظرا بکنه و لذت مادر شدن رو به همه ی خانمهای گل ...
18 دی 1393

خبر دار شدن خانواده بابا اشکان از بودنت و جنسیتت

مامانی دو ماه و نیمم بود یعنی چند روز بعد از اینکه اولین سونو رو رفتم برای تشکیل قلبت به مادر جون زنگ زدم و بهش گفتم که دارن دوباره نوه دار میشن و مادر جون کلی خوشحال شدن وبه تمام خانواده بابایی خبر دادن که شما تو راهی و یکی یکی زنگ خوردنای تلفن خونه و موبایل مامان شروع شد اولین نفر پدر جون بود که خیلی ذوق زده بهم تبریک گفت و گفت یکی از آرزوهاش دیدن بچه اشکان بوده و گفت که خیلی مواظب خودت باش.مادر جون به اولین نفری که گفته بود پدر جون بود و ازشون مشتلق گرفته بود و گفتن که پدر جون از خوشحالی اشکشون در اومده.وقتی مادر جون اینارو برام گفت من خیلی خوشحالتر شدم از خوشحالی اونا.و بعد یکی یکی از خانواده بابایی زنگ زدن و من و شمارو خوشحال کردن عمه ...
1 دی 1393

شهادت امام رضا (ع) و آخرین روز ماه صفر

مامانی فردا نذر سفره صلوات دارم تو خونه مامان جونی.چندماه پیش سر سفره صلوات مامان جون تو خونشون وقتی نوبت به اسم امام رضا (ع) رسید بدجوری دلم شکست و گریه کردم همون موقع بین همه آرزوها و دعاهام از خدا خواستم بهم یه بچه صحیح و سالم و صالح بده و اومدی گل مامان و حالا مامان باید نذرشو ادا کنه.نذر کردم سفره صلوات بندازم و تقدیمش کنم به امام رضا (ع) و پسر بزرگوارشون امام جواد (ع).از اونجایی که این سفره صلوات روزهای سه شنبه برگزار میشه و نماز امام زمان (عج) تو مراسمش خونده میشه من که دیدم آخرین روز ماه صفر سه شنبه اس و همینطور شهادت امام رضا(ع) از مامان جون خواهش کردم که نوبتو برای من بگیره و تو خونه خودشون نذرمو ادا کنم.تدارکات فردارو دیدیم و باب...
1 دی 1393

جا مونده های دیروز

سلام گل مامان. دو روز بود رفته بودم خونه مامان جون از اونجایی که دایی حمید جون سربازه و خونه نیست نتشون قطع شده و منم میرم اونجا بهترین موقعس گوشی رو بذارم کنار.البته دایی حمید جون چند روزه اومده و مارو حسابیییی خوشحال کرده. عزیز دل مامان دیروز 28 ام صفر بود صفر ماه سنگینیه و توش پر از مناسبتهای غمگینه و دیروز هم شهادت حضرت رسول (ص) و امام حسن مجتبی (ع) بود.مامانی خیلی به امام حسن مجتبی ارادت دارن ایشون کریم اهل بیت هستن و بسیار مظلوم و غریب.حضرت فاطمه علاقه عجیبی به امام حسن داشتند. السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی.حالا وقتی بزرگ بشی همه این چیزارو برات توضیح میدم مامانی و خوب اهل بیت رو میشناسی. دیروز نذر نمک داشتم و ...
1 دی 1393
1